خلاصه فیلم : داستان دختر کوچکی را روایت میکند که پدرش گم شده و او برای پیدا کردنش وارد دنیایی جادویی میشود و در این بین خلافکاری نیم انسان و نیم هیولا به او یاری میرساند.
در بین گرگ ها شر وحشتناکی پدیدار شده و آن ها باز هم زوزه می کشند اما تنها گرگینه ای مانند اسکات مک کال می تواند هم پیمانان جدید را جمع کند و دوستان مورد اعتماد را برای مقابله با دشمنی که می تواند قوی ترین و مرگبارترین باشد، متحد کند.
در آوریل 1940 نارویک شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتر است که در طی دو ماه ، جنگ شدید زمستانی باعث اولین شکست هیتلر می شود.
زوجی به نام تیم و کلوئه که هر کدام نظر و دیدگاه متفاوتی درباره خوشبختی دارند. تابستان تمام شده است و دختر آن ها برای رفتن به مدرسه آماده میشود. اکنون آن ها تلاش میکنند به قولی که به دخترشان داده اند عمل کرده و….
هیچ نظری برای نمایش وجود ندارد