انتهای جاده

یک دختر وظیفه شناس موافقت می‌کند تا با یک شاهزاده خوش تیپ ازدواج کند، اما متوجه می‌شود که خانواده سلطنتی او را نه به عنوان یک عروس بلکه به عنوان یک قربانی برای بازپرداخت یک بدهی قدیمی اسیر کرده اند. سرانجام او به درون یک غار با یک اژدهای آتشین فرستاده می‌شود و حال باید از عقل و اراده خود برای زنده ماندن استفاده کند.

هیکاپ، پسر رئیس قبیله، برخلاف دیگران علاقه‌ای به کشتن اژدهایان ندارد. او در اولین مأموریتش، اژدهایی مرموز و نادر به نام بی‌دندان (توثلس) را زخمی می‌کند. اما به جای اینکه او را بکشد، تصمیم می‌گیرد او را درمان کند و رابطه‌ای دوستانه میان این دو شکل می‌گیرد.

یک کارآگاه پلیس به نام باب هایتاور (با بازی نیکلای کاستر والدو) پس از اینکه یک فرقه‌ شیطانی همسرش را کشته و دخترش را می‌رباید، از تحقیقات رسمی ناامید شده و از نیروی پلیس کناره‌گیری کرده و سعی می کند تا در این فرقه شیطانی نفوذ کند تا با کمک تنها زن فراری از این فرقه، رهبر آنها را به دام اندازد اما…