گذشته

ماهاویر سینگ پوگات کشتی‌گیر سابق تیم ملی هندوستان به دلیل مشکلات زندگی در حالی‌که هیچ‌وقت نتوانسته به مدال طلا برسد، مجبور می‌شود از تشک کشتی خداحافظی کند. سال‌ها بعد در حالی‌که ازدواج می‌کند، آرزو دارد بتواند فرزندان پسرش را برای تبدیل شدن به یک کشتی‌گیر قهار آموزش بدهد اما همسر او فقط دختر بدنیا می‌آورد و او به کل امیدش را از دست داد اما روزی فکری به سرش زد که دو دختر بزرگش را کشتی‌گیر کند تا رویایش را به حقیقت تبدیل کند بنابراین دخترانش را به تمرینات سخت مشغول کرد و با پسران به کشتی گرفتن وادار کرد. از قضا دختر اول او گیتا کوماری همه پسران را شکست داد و در بزگسالی نیز با گرفتن مدال طلای جهانی و به اهتزاز درآوردن پرچم هند رؤیای پدرش ماهاویر سینگ را به حقیقت تبدیل کرد. خواهر گیتا نیز کشتی‌گیر بزرگی شد.

یک دستیار معلم جاه طلب برای آموزش بچه های مدارس دولتی که توسط مدارس خصوصی مورد سرکوب قرار می گیرند ، وارد روستا می شود و همین باعث می شود رئیس انجمن مدارس خصوصی با او دشمن شود..

جلال الدین که تمام زن هارو موجوداتی شرور می داند و آن هارا چدیل خطاب میکند در سفری با دوست متاهلش اورا به جدایی از همسرش تشویق میکند اما برخلاف انتظارش خودش عاشق رانی می شود و با او ازدواج می کند، اما متوجه می شود که او ممکن است ماوراء طبیعی باشد. آیا او با تعصبات خود روبرو خواهد شد یا طعمه آنها خواهد شد؟