رابرت مک کال در تلاش است تا کارهای وحشتناکی که در گذشته انجام داده را جبران کند. او که آرامش عجیبی برای خدمت به عدالت از جانب ستم‌دیدگان پیدا کرده متوجه می‌شود که دوستانش تحت کنترل رؤسای جنایتکار محلی هستند. زمانی که وقایع مرگبار به سراغش می‌آیند او میداند که باید چه کاری انجام دهد: مقابله با مافیا برای نجات دوستانش.

هن و جونیور زمینی منزوی را که نسل‌ها در خانواده جونیور بوده است تبدیل به یک مزرعه می‌کنند، اما وقتی یک غریبه ناخوانده با یک پیشنهاد شگفت‌انگیز پیدا می‌شود، زندگی آرام آنها به آشوب کشیده می‌شود.

تامی که تفنگدار اسبق نیروی دریایی است بعد از مدت‌ها به کشورش بازمی‌گردد و به خانه پدرش می‌رود که پیش تر مردی دائم‌الخمر بوده و اکنون توبه کرده و تبدیل به مردی مذهبی شده که مداوم کلیسا می‌رود. تامی از پدرش که در دوران جوانی مثل خودش عضو ارتش بوده می‌خواهد که به او در تمرینات سختی که برای شرکت در مسابقات «هنرهای رزمی ترکیبی» آغاز می‌کند کمک کند.