کماندو (تکاور)

روسلانِ توقف‌ناپذیر در راه است تا زنجیرهای هم‌رنگی با جماعت را پاره کند. با تفنگ و گیتارش، او می‌خواهد سمفونی‌ای از شورش بسازد که بی‌نظیر باشد.

پالاوی یک افسر کنترل ترافیک هوایی است که دچار یک حادثه بزرگ می‌شود. در این میان پزشک معالج همراه با تیمش، پالاوی را که به کما رفته به هنگ‌کنگ می‌فرستند تا بتوانند اعضای بدن او را بفروشند. در حالی که همه این اتفاقات رخ می‌دهد، روح پالاوی وارد یک خرس عروسکی به نام بادی می‌شود و به خانه یک خلبان به نام آدیتیا رام می‌رود که با پالاوی گذشته مشترکی داشته است. حال بادی و آدیتیا به هنگ‌کنگ می‌روند تا بدن پالاوی را نجات دهند، اما…

یک ماموریت اطلاعاتی هند در طول ده سال شکل می‌ گیرد؛ جایی که یک مأمور مخفی با نفوذ به دنیای جنایی و سیاسی کراچی، می‌ کوشد شبکه‌های خطرناک تروریستی فرامرزی را از هم بپاشد…