سگ تازی

پیرمردی که به تازگی متوجه شده بیماری سرطان دارد. به همین خاطر چون چیزی برای از دست دادن ندارد تصمیم می گیرد تا از سارقانی که زندگی اش را نابود کرده اند، انتقام بگیرد.

نارول راث یک باغبان وسواسی و دقیق است که از ملک زیبای کارفرمای موذی و ثروتمندش مشغول است. زمانی که کارفرمایش از او میخواهد خواهرزاده بزرگش را پذیرد، نارول رازهای تاریکی از گذشته مدفون شده و ترسناکش را فاش میکند.

هوو یوانجیا، جوان و پرتحرک فقط در مقهور کردن مردم به زور متمرکز بود، بنابراین با پدرش اختلاف پیدا کرد و از خانه فرار کرد. هنگامی که او برای اولین بار وارد جینمن شد، با نونگ جینسون ملاقات کرد که مخفیانه اصلاح طلبان را اسکورت می کرد و ژنگ یی بحران کشاورزی را از بین برد و این دو دوست شدند. نونگ جینسون او را ترغیب کرد که با استفاده از یک ورزش رزمی خوب یک سالن ورزش های رزمی را برای تقویت مردم و کشور افتتاح کند.