آدمکش کهنه کاری که به بیماری کشنده ای مبتلا شده، برای آنکه درد نکشد به گروهی از آدمکشان ماموریت می دهد او را به قتل برسانند. اما کمی بعد می فهمد تشخیص پزشک اشتباه بوده و حالا باید جلوی لشکری از همکارانش بایستد که قصد کشتنش را دارند.

دان، مردی که پس از ده سال از زندان آزاد شده، مأموریتی خطرناک از سوی یک رئیس مافیا دریافت می‌کند: کشتن شریکش فیلِس، که بیش از حد از اسرار کاری اطلاع دارد. اما دان نمی‌تواند این مأموریت را انجام دهد. فیلِس او را قانع می‌کند که با هم نقشه‌ای برای سرقت پول‌های مافیا اجرا کنند. آن‌ها وارد مسیری پرماجرا و خطرناک می‌شوند که در آن اعتماد و خیانت به چالش کشیده می‌شود....

یک راننده تاکسی مسافری مرموز را سوار می‌کند و با تهدید اسلحه از طرف او مجبور می‌شود به هرجایی که او می‌گوید برود. او که خود را گرفتار یک بازی موش و گربه مانند می‌بیند، به زودی متوجه می‌شود هیچ چیز آنطور که به نظر می آید نیست...