پانی پت

کاران به یک ماجرای جنایی دیگر وارد می شود، ولی اینبار قضیه خیلی جدی تر می باشد و او برای مقابله با یک تروریست به لندن میرود.

در شهر خوانسار، راجا مانار قصد دارد پسرش وارداراجا مانار را جانشین خود کند، اما وزیران و مشاوران راجا مانار با استخدام ارتش هایی از روسیه و صربستان برای حمله و کشتن واردا و راجا، برنامه ریزی کودتا می کنند. واردا به همراه برادرش و چند مرد معتمد موفق به فرار از خوانسار می شوند. واردا به دوست صمیمی دوران کودکی خود، دوا می رود، که از وضعیت مخمصه خود مطلع می شود و قصد دارد او را جانشین بلامنازع خوانسار کند.

راغو، نگهبان تنها یک مسیر ریلی در دل صحرا، زندگی آرامی دارد تا وقتی که زنی به نام چایتالی را از قطار افتاده پیدا می‌کند. چایتالی از شوهر خشونت‌گرش فرار کرده و درگیر داستانی پر از ابهام و توهم می‌شود. حضور شوهر سابق و روایت‌های متناقض، مرز میان واقعیت و خیال را محو می‌کند....