زرگر

رابرت مک کال در تلاش است تا کارهای وحشتناکی که در گذشته انجام داده را جبران کند. او که آرامش عجیبی برای خدمت به عدالت از جانب ستم‌دیدگان پیدا کرده متوجه می‌شود که دوستانش تحت کنترل رؤسای جنایتکار محلی هستند. زمانی که وقایع مرگبار به سراغش می‌آیند او میداند که باید چه کاری انجام دهد: مقابله با مافیا برای نجات دوستانش.

روزهای پایانی جنگ جهانی دوم است. یک مادر کاتولیک به همراه دو فرزند کوچکش در یک خانه پرت زندگی میکنند. بچه ها یک نوع بیماری نادر حساسیت به نور دارند. بنابراین زندگی آنها با یکسری قوانین عجیب و پیچیده که برای محافظت آنها از اشعه آفتاب در نظر گرفته شده است. بعد از اتفاقاتی آن مادر در اثر از دست دادن شوهرش دیوانه میشود و دو فرزندش را با بالش خفه میکند و بعد از آگاه شدن از کاری که کرده به خودش شلیک کرده و خود را نیز میکشد…

داستان فیلم در ونیز پس از جنگ جهانی دوم و در شب یادگاران اتفاق می‌افتد و کاراگاه مشهور، هرکول پوآرو را دنبال می‌کند. پوآرو که اکنون بازنشسته شده و در تبعیدی خودخواسته به سر می‌برد، با اکراه در یک مهمانی در یک کاخ خالی از سکنه شرکت می‌کند. هنگامی که یکی از مهمانان به قتل می‌رسد، این کاراگاه سابق باید بار دیگر بفهمد چه کسی پشت این قضیه است.