کابانری از قلعه آهنی

در دنیایی که جادو حاکم است، ویل سرفورت هیچ استعدادی در جادو ندارد. او که به دوست دوران کودکی خود قول داده تا به یک جادوگر قدرتمند تبدیل شود، حتی قادر به انجام ساده‌ترین جادوها نیست. اما ویل یک قدرت مخفی دارد، شمشیرش. اما آیا او می‌تواند تنها با استفاده از شمشیر خود با هیولاهای ترسناک مبارزه کرده و اعتبار به دست آورد؟!

دختری جوان به نام «وایولت اورگاردن» که در دوران جنگ با عنوان «سلاح» شناخته می‌شد، میدان نبرد را ترک می‌کند و یک زندگی جدید را در شرکت پست سی‌ایچ آغاز می‌کند. در آنجا عملکرد «عروسک‌های خود-حافظه» که افکار مردم را به واژه تبدیل می‌کنند، «وایولت» را تا حدی تحت تاثیر قرار می‌دهد که تصمیم می‌گیرد، شغل آنها را تجربه کند و...

در قلمرو جادو، سحر و جادو همه چیز است ، همه می توانند از آن استفاده کنند و موقعیت اجتماعی فرد با سطح مهارت او تعیین می شود. در اعماق جنگل، غافل از راه های دنیا، مش زندگی می کند. به لطف تمرینات روزانه اش، او به یک خدای تناسب اندام تبدیل شده است، اما ...