فرشته های معمولی

در بیابان‌های دورافتادهٔ تگزاس، جینا همراه با همسر قانون‌شکنش، کلاید، در یک تریلر منزوی زندگی می‌کنند.جینا که از رفتارهای مستبدانه و خشونت‌آمیز کلاید به ستوه آمده، تصمیم به فرار می‌گیرد. در این میان، زوجی از نیویورک به نام‌های آمایا و اندی به دنبال آرامش از زندگی شهری به این منطقه می‌رسند و در نزدیکی آن‌ها مستقر می‌شوند.با ورود این زوج، تنش‌ها افزایش یافته و رازهای پنهان آشکار می‌شوند....

اتفاق بدی برای اگنس افتاده. اما زندگی ادامه دارد… حداقل برای اطرافیانش…

ریکی هیل یک ورزشکار جوان و البته فقیر است که در شهر کوچک تگزاس زندگی می‌کند، پای او به دلیل یک بیماری تخریبی ستون فقرات تحت فشار شدیدیست، علیرغم این مسئله ریکی استعداد فوق‌العاده ای در ضربه زدن به توپ در ورزش بیسبال دارد. پدرش که یک کشیش خشن است ریکی را از بازی بیسبال منصرف می‌کند تا از او در برابر آسیب محافظت کرده و از او بخواهد که راه پدرش را ادامه دهد. در جوانی، ریکی به یک پدیده بیسبال تبدیل می‌شود. از طرفی تمایل او برای شرکت در یک مسابقه آزمایشی، خانواده‌اش را از هم جدا می‌کند و این می‌تواند رویای همیشگی ریکی یعنی بیسبال حرفه‌ای را به خطر بی‌اندازد.