شب کریسمس در میلرز پوینت

وینستون گوچ، مردی ساده و بیماری است که پس از تماس با مواد شیمیایی به موجودی جهش‌یافته و قدرتمند تبدیل می‌شود.....

مکس برنال، کمدین استندآپ، با پدرش استن زندگی می‌کند، در حالی که تلاش می‌کند تا با همسر سابقش، ازرا، پسر اوتیسمی خود را به‌عنوان پدر و مادر کند. مکس و ازرا وقتی مجبور می شوند با تصمیمات دشوار در مورد آینده پسرشان روبرو شوند، یک سفر جاده ای بین شهری را آغاز می کنند که تأثیری متعالی بر زندگی هر دوی آنها دارد.

مریم که به‌صورت معجزه‌آسا فرزندی در رحم خود دارد، به دلیل این اتفاق غیرعادی از سوی جامعه طرد می‌شود. همزمان، پادشاه هیرود به دلیل ترس از تهدید جایگاهش، دستور قتل تمام نوزادان پسر را صادر می‌کند. مریم و یوسف، با شجاعت و ایمانی عمیق، برای نجات جان فرزند خود از دست مأموران پادشاه به سفری پرخطر می‌روند...