دشمن

سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد.

وقتی زمین در وسط یک جنگ کهکشانی بین دو نژاد بیگانه گرفتار می‌شود، کارول دانورز باید از قدرت‌هایش استفاده کرده تا زمین را از این مهلکه نجات دهد.

یک آدم‌کش حرفه‌ای به نام جان ویک که پس از ازدواج با همسرش از شغل آدم‌کشی بیرون آمده‌است، پس از حمله به منزلش و سرقت ماشین و کشتن سگ خانگی که تنها یادگار همسرش توسط جوزف (آلفی آلن) به خاطر انتقام دوباره پا به این عرصه می‌گذارد، پسر ویگو تاراسوو یکی از سردسته‌های مافیای روس دوباره دست به اسلحه می‌برد.