جیانگ زیا

یک میمون چوب دستی با یک دختر جوان در تلاشی حماسی برای جاودانگی، مبارزه با شیاطین، اژدها، خدایان و امنیت خود در طول راه همراه می شود.

دنياي کونلون که از هزاران جزيره تشکيل شده، توسط ارواح تاريک تسخير مي شود. در اين ميان يک شفا‌ دهنده به نام باي زه در تلاش براي دفاع از جزيره شفابخش در برابر ارواح تاريک، تئوري آزمايش نشده خود را جسورانه به کار برده و ناخواسته تمام جزيره را ويران مي‌کند. حال او از جزيره تبعيد مي‌شود اما هفت سال بعد باز مي‌گردد تا به دنبال رستگاري باشد و ....

ه بودی و گروهش برای اجرای موسیقی، کوهستان اسنو را ترک می کنند زیرا آنها متوجه می شوند که شهرت مشکلاتی به همراه دارد…